loading...

خنده های صورتی

روزنوشت‌های یک «با»‌ی خوشحال که دم بافته‌‌اش را دوست دارد

بازدید : 258
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 2:37

هنوز دلم آشوبه.
هر چیز کوچیکی نگرانی‌ام رو بیشتر می‌کنه.
آدم‌هایی که ماسک نمی‌زنند.
سرفه‌ی غریبه‌ها.
صف طولانی اداره پست.
آفتابی که تو یه روز بادخیز و خنک، عرقم رو در می‌آره.
خودم رو که می‌رسونم شرکت، می‌رم تو آبدارخونه.
آبدارچی‌مون سر شوخی رو باز می‌کنه: «کرونا نگرفتی هنوز؟ همه داریم یکی یکی می‌گیریم‌ها.»
از این شوخی خنده‌م می‌گیره. عصبی می‌خندم‌ «شوخی‌اش هم قشنگ نیست.»
دستش رو بالا می‌آره: «شوخی چیه. واقعیته.»
سین می‌آد طرفم و در گوشم آروم می‌گه: «خوشگله کرونا گرفته.»
وزنه‌ی سنگینی از دلم کنده می‌شه و به ناکجا سقوط می‌کنه...

عاشق شو ورنه روزی کار جهان سرآید...
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی